ماهنامه اعتلای آذربایجان در شماره اول خود گفتگوی اختصاصی با دکتر محمدباقر بهشتی داشته است. آنچه در ادامه می خوانید، مشروح این مصاحبه اختصاصی با او که یکی از اساتید دانشگاهی در حوزه اقتصادی است، می باشد.

توران | سیدهادی شاطرموسوی : اشاره : برای بررسی ریشه ای وضعیت اقتصادی آذربایجان به سراغ دکتر محمدباقر بهشتی رفتیم. او دکترای اقتصاد توسعه خود را در سال ۱۳۷۵ از دانشگاه جیمزکوک – استرالیا اخذ کرد. دکتر بهشتی تا شهریور سال ۱۳۹۹ استاد اقتصاد دانشگاه تبریز بود که به افتخار بازنشستگی نائل آمد.
رئیس سازمان مدیریت و برنامه ریزی آذربایجان شرقی، معاون اداری و مالی دانشگاه تبریز، معاون آموزشی و تحصیلات تکمیلی دانشگاه تبریز، رئیس ارتباط با صنعت دانشگاه تبریز، مدیریت گروه اقتصاد دانشگاه تبریز، رئیس دانشکده علوم انسانی و اجتماعی دانشگاه تبریز و معاونت برنامه ریزی و اشتغال استانداری اردبیل از جمله سوابق اجرایی ایشان در سالهای گذشته می باشد.
دکتر بهشتی با انتخاب مردم توانست به شورای اسلامی کلانشهر تبریز در دوره های اول و پنجم وراه یافته و در کنار آن به مدت ۴ سال ریاست مرکز پژوهش های شورای شهر تبریز، دو سال در شورای سوم و دو سال در شورای پنجم عهده دار شود.
دکتر بهشتی دارای آثار علمی متعدد «مقاله، کتاب و شرکت در همایش های داخلی و خارجی» نیز بوده و توانسته به مدت ۴ سال هم رئیس انجمن اقتصاددانان شمالغرب کشور شود. عضویت در هیئت امنای دانشگاه علوم پزشکی اردبیل و موسسه آموزش عالی الغدیر «تبریز» از دیگر افتخارات ایشان می باشد.

آقای دکتر، وضعیت اقتصادی – سیاسی فعلی ما چگونه شکل گرفته؟ آیا آذربایجان و تبریز کوچک شده یا در طول سالیان گذشته، تصمیمات کوچکی برای ما گرفته اند؟
محمدباقربهشتی : وضعیت اقتصادی آذربایجان بیش از آن که تابع تصمیمات استانی باشد، تابع تصمیمات و سیاست گذارى هاى مرکز است. مثلاً وقتى می خواهیم درباره اقتصاد آذربایجان صحبت کنیم ابتدا باید درباره اقتصاد ایران حرف بزنیم و اگر بخواهیم تحلیل درستى از اقتصاد آذربایجان داشته باشیم، باید به دوران جنگ اول ایران و روسیه رجوع کنیم که در سال ١٨٠۴ میلادی آغاز و با وساطت انگلستان و تحمیل عهدنامه گلستان در سال ١٨١٣ میلادی به پایان رسید که به موجب آن اراضى بزرگی ازکشور جدا شد. جنگ دوم ایران و روسیه نیز در سال ١٨٢۴ میلادی آغاز و ۴ سال به طول انجامید که این جنگ هم در نهایت با عهدنامه ترکمنچاى پایان یافت.
پس در تاریخ معاصر این منطقه، ٢ جنگ بزرگ رخ داده که عباس میرزای ولیعهد فرماندهی هر دو جنگ را به عهده داشت. البته حداقل می توان اینطور گفت که جنگ دوم ایران و روسیه علیرغم میل این شاهزاده به او تحمیل شد.
از سوی دیگر تبریز در دوران قاجار شهر ولیعهد نشین بود یعنى ولیعهدها و مقامات شاخص کشوری در این شهر تربیت می شدند.
عباس میرزا پسر فتحعلى شاه، خوش فکرترین رجل قاجار کاملاً به عقب ماندگى ایران پی برده بود. او شروع به اعزام دانشجو به اروپا کرد که این کار را ژاپنی ها ۴۰ سال بعد از عباس میرزا آغاز کردند.
در آن سالها تبریز بزرگترین شهر ایران بود که در نزدیکی اروپا قرار داشت. باید گفت در آن موقع اغلب ارتباطات ایران با اروپا زمینی بود چرا که کانال سوئز نبود و ارتباطات هوایی هم وجود نداشت. عنوان معروف «تبریز شهر اولین ها» نیز مربوط به این دوره است. چرا که اندیشه های نو و ابزار و آلات مدرن ابتدا به تبریز وارد می شد و بعد به دیگر نقاط منتقل می گشت.
با ظهور و گسترش صنعت هوایى و بهبود ترانزیت در مسیر دریا «از مسیر کانال سوئز» نقش استراتژیک تبریز به تدریج کاهش یافت.
نقش آذربایجان در تاریخ معاصر به ویژه در انقلاب مشروطه و حوادث بعد از آن فراموش ناشدنی است. وقتی محمدعلی شاه مجلس شورای ملی را بمباران کرد، سردار و سالار ملی یعنی ستارخان و باقرخان قیام کردند و با فداکاری و مجاهدت مردم آذربایجان توانستند به سمت تهران حرکت نموده و محمدعلی شاه را برکنار کرده و او را به تبعید بفرستند.
علیرغم اینکه ایران در جنگ های جهانی اول و دوم اعلام بی طرفی کرده بود، به اشغال دولت های خارجی درآمد.
امپراطوری بزرگ عثمانی که در آن دوره بخش های بزرگی از خاورمیانه و کشورهای عربی را تحت سیطره ی خود داشت، به ایران نیز حمله و تبریز را اشغال کرد.
در ایران حمایت انگلیسی ها از رضا خان موجب پیروزی کودتای او در ۳ اسفند ۱۲۹۹ هجری شمسی شد و او در سال ۱۳۰۴ رسماً با تصویب مجلس شورای ملی عنوان رضا شاه گرفت و سلطنت از قاجار به پهلوی منتقل شد.
با شروع جنگ جهانى دوم رضا شاه به سمت آلمانی ها گرایش پیدا کرد. کارهاى بزرگى توسط آلمانى ها در ایران به ثمر رسید که از جمله ى آنها مى توان به احداث راه آهن سراسرى، دانشگاه تهران، عمارت شهردارى تبریز، کاخ استاندارى آذربایجان شرقى و هنرستان وحدت اشاره کرد.
در چنین شرایطی انگلیسی ها به رضا شاه اخطار مى دهند که آلمانى ها را از ایران اخراج کند که تاخیر او در انجام این حکم انگلیسی، موجب عزل و تبعید او به آفریقاى جنوبى شد.
ناگفته نماند که پس از جنگ جهانى اول در تبریز، قیام شیخ محمد خیابانى در سال ١٩٢٠ میلادی آغاز مى شود. او یک روحانى و نماینده مردم تبریز در مجلس ایران بود که قصد داشت با غلبه بر عثمانی ها حکومتی نمونه در تبریز برپا و آن را به سایر نقاط کشور معرفی کند. همزمان در شمال کشور هم جنبشی به رهبری میرزا کوچک خان جنگلى شکل گرفت که با به قدرت رسیدن رضا شاه این آزادى خواهان به دستور او قلع و قمع شدند. در نهایت، پس از جنگ جهانی دوم نیز فرقه دموکرات روی کار می آید که دموکرات ها به مدت یک سال در آذربایجان حکومت تشکیل می دهند.
اگر این حوادث را در کنار هم قرار دهیم خواهیم دید پس از این وقایع مهاجرت نیروهای توسعه و سرمایه از آذربایجان به سایر مناطق ایران آغاز می گردد که همچنان ادامه دارد. بنابراین بی ثباتی و ناآرامی های متعدد مهاجرت را تشدید کرده است.
آذربایجان ۲ بار توانسته حکومت تاسیس کند و این مهم نشان از ظرفیت های بزرگ این خطه است.
ویژگی های مهم آذربایجان در آن روزگار چه بود؟
محمدباقر بهشتی : آذربایجان در مشروطیت پیشرو بود، انجمن شهر تبریز در سال ١٢٨۶ شمسی قدرتى بیش از مجلس شوراى ملى داشت و در آن سالها به روایتى در تبریز ٨ کنسولگرى و به روایتى دیگر ١١ کنسولگرى وجود داشت که همه اینها نشان از اهمیت این منطقه از کشور بود تا حدی که در آن دوره می گفتند «اگر تهران پیشرفت کند روزى به تبریز مى رسد!» اما بى ثباتى ظرفیت هاى آذربایجان را از بین برد.
آیا می توان گفت حکومت پهلوی آغازی بر تضعیف قدرت آذربایجان است؟
محمدباقر بهشتی : با روى کار آمدن سلسله پهلوى، آنان نقش ولیعهد نشینى را از تبریز گرفتند و جایگاه این شهر تضعیف شد با وجود این سرمایه گذاری های مهمی در دهه ى ١٣۴٠ در آذربایجان انجام شدکه عامل اصلى آن پیگیرى افرادى مثل دکتر علینقی عالیخانی بود. او که از سال ١٣۴١ تا ١٣۴٨ عهده دار وزارت اقتصاد ایران بود، مهم ترین پروژه هاى اقتصادى را راه انداخت که برای نمونه می توان به کارخانه ذوب آهن در اصفهان و کارخانه های متعدد در آذربایجان همچون ماشین سازى، تراکتور سازى، پیستون سازى، بلبرینگ سازى ، ایدم و پالایشگاه تبریز اشاره کرد.
دکتر محمد یگانه رئیس کل بانک مرکزى، رئیس سازمان برنامه و بودجه ، وزیر مسکن و شهرسازى و مهندس تقى توکلى صاحب کبریت توکلى به همراه مهندس کاظم خسروشاهى کارآفرین، سرمایه‌دار و وزیر بازرگانی کارخانه هاى ماشین سازى و تراکتورسازى را ایجاد کردند که آنان همگی فرزند آذربایجان بودند.
البته در سال ١٢٨۶ شمسی قانون انجمن هاى ایالتى و ولایتى به تصویب رسیده بود که کشور را به ۴ ایالت آذربایجان ، خراسان ، اصفهان و فارس تقسیم مى کرد و بقیه مناطق ولایت بودند و ما وقتی که از آذربایجان برای آن دوره سخن می گوییم شامل ۴ استان آذربایجان شرقى و آذربایجان غربى ، اردبیل و زنجان است.
پس چرا اصفهان روند توسعه و پیشرفت خود را حفظ کرد و ما نتوانستیم؟
محمدباقر بهشتی : جغرافیاى اصفهان از آذربایجان کاملاً متفاوت است. یکى از جنبه هاى آن شهر این است که در هر ۳ باری که ایران اشغال شد، اصفهان به نوعی از گزند این حوادث در امان ماند.
در سال ١٩٠۷ میلادی انگلیس و روسیه ایران را به سه قسمت تقسیم کردند که بر آن اساس شمال به روسیه، جنوب به انگلستان و مرکز ایران که اصفهان است در دست ایرانی ها باقى ماند. در سال های ١٩١۶ و ۱۹۴۱ میلادی هم ایران بار دیگر اشغال مى شود.
انگلستان، روسیه و فرانسه در دوران قاجار بر سر مستعمره کردن کشورهای جهان با یکدیگر رقابت می کردند که با عقب نشینی فرانسه از این سیاست و دو قطبی شدن رقابت انگلستان و روسیه بر سر ایران موجب می-شود که ما مستعمره آنان نشویم.
از سوی دیگر موقعیت جغرافیاى آذربایجان نیز در به وجود آمدن وضعیت فعلی نقش داشته است. اصفهان در منطقه مرزى کشور نیست به همین دلیل این شهر به مرور زمان پیشرفت کرده است. ناگفته نماند که اصفهان ارتباط خود را با گذشته قطع نکرده اما در آذربایجان این ارتباط به دلیل تلاطم های ذکر شده قطع شده است.
خیابانى در اصفهان وجود دارد که قدمت آن به ۵٠٠ سال گذشته بر می گردد، پل خواجو که در دوران شاه عباس احداث شده هنوز پا برجا است.
نقش زلزله های مخرب را نیز نباید نادیده گرفت که تبریز را هر ۲۲۰ سال یکبار با خاک یکسان کرده است و این به تنهایی لطمه بزرگى به این کهن شهر تاریخی زده است اما در اصفهان این چنین نیست. در سال ١١٩١ هجرى قمرى آخرین زمین لرزه تبریز اتفاق است.
از این قبیل زلزله ها در ژاپن هم روی داده، چرا بر ما بیشتر اثر داشته است؟
محمدباقر بهشتی : چون آنان صاحب عقل هستند، در کلاس های دانشگاه مى گویم : از نوک ناخن هاى انگشتان پا تا گلو هیچ فرقى با دنیا نداریم. تنها تفاوت ما با دنیا در سر «مرکز اندیشه» است.
عباس میرزا ۴٠ سال قبل از ژاپنی ها دانشجو به اروپا اعزام کرده، امپراتور ساچینومیا معروف به امپراتور میجى «میجی یعنی ترقى» ژاپن مدرن کنونى را پایه گذاری کرد.
او در ابتدا این سوال را پرسید: «چرا اروپا پیشرفت داشته؟» و جوابى که گرفت این بود که «اروپا علم باور شده» و او نیز بر آن اساس از سال ١٨٧١ میلادی افرادی را در حوزه هاى مختلف انتخاب و به صورت گروهى به اروپا اعزام کرد. ٨ سال بعد در شرایطی که در ایران از مشروطیت برداشت غلطی شده بود، او مشروطیت را در ژاپن بنا نهاد و در شرایطی که عموم بر این باور بودند که امپراطور میجی فرزند خداست، خودش قدرت را به نخست وزیری واگذار و مقامش را برای همیشه به یک مقام تشریفاتی مبدل ساخت.
هدف نهایی مشروطه ای که در سال ۱۲۸۵ شمسی به پیروزی رسید ایجاد محدودیت به رئیس کشور بود و اگر این امر در ایران اجرایی می شد، دیگر نیازی به انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ نبود.
آیا می توان گفت آذربایجانی ها نقش بسزایی در توسعه و پیشرفت اصفهان داشته اند؟
محمدباقر بهشتی : در دوران حکومت صفوی ها، آنان پایتخت کشور را از اردبیل به تبریز و از تبریز به قزوین و از آنجا به اصفهان منتقل کردند که این کار باعث تجمع تمام متخصصان و روشنفکران در آن منطقه شد.
تجربه های موفق آذربایجان را هم در اصفهان پیاده کردند که برای نمونه می توان به ایجاد میدان نقش جهان برگرفته از معماری میدان صاحب الامر تبریز اشاره کرد. ایران در دوران صفویان هم با ثبات و هم نسبتاً پیشرفته بود.
برخى ها معتقدند که بجاى احداث کارخانه ها بایستى بازارها را براى توسعه ایجاد کرد که نمونه ى بارز آن شرکت اپل است که کارخانه را در چین و بازارش را در خود آمریکا مستقر کرده اند، نظر شما چیست؟
محمدباقر بهشتی : این مباحث مربوط به دوران کنونى است تا ٣٠ سال قبل چنین چیزى نبود به طور مثال سرمایه گذاران بزرگى مثل جنرال موتورز هم سنگ آهن ، هم فولاد و همینطور هزاران محصول دیگر تولید مى کردند که به آن ادغام عمودى مى گویند که از سنگ آهن شروع و تا تولید حتی موشک و سفینه ادامه دارد. در جهان کنونى فقط چند کشور هستند که گوشى تلفن همراه تولید می کنند، وقتى می گویید خودروی بنز ، پیچ و مهره این خودرو در مرحله ى آخر در کشور آلمان به هم دیگر متصل مى شود.
آلمانی ها هنرستان وحدت را با هدف کمک به صنعت ساختند به عبارت بهتر آلمانى ها به جاى اینکه در دوران پهلوی در آذربایجان کارخانه سازند، ابتدا هنرستان را راه اندازى کردند و هنرجویان را پس از آموزش در تبریز به آلمان اعزام کردند و پس از مهارت آموزی در آلمان این نیروها به ایران برگشتند و صنایع را راه انداختند.
هرچند ما در دهه ۱۳۴۰ صاحب کارخانه هاى بزرگى شدیم اما دو مفهوم وجود دارد که یکى «صنعتى شدن» و دیگرى «صاحب صنعت شدن» است که ما هنوز صاحب صنعت هستیم و صنعتى نشده ایم.
چرا ما صنعتی نشده ایم؟ برای صنعتی شدن چه باید کرد؟
محمدباقر بهشتی : ما کشوری صنعتى نیستیم، کشوری که بتواند نیروی صنعت ساز تربیت کند آن کشور صنعتی می شود که متاسفانه ما جزو کشورهای صنعتی نیستیم. ما می دانیم ٩ درصد نفت و ١۶ درصد گاز دنیا را داریم. علیرغم اینکه ١٢۱ سال از استخراج نفت در ایران می گذرد، ما هنوز به صنعت نفت کاملاً مسلط نشده ایم برای صنعتی شدن باید دانشگاه ها و مراکز تربیت نیروی صنعت ساز داشته باشیم درحالی که در ایران صدور مدرک تحصیلی و آموزش های غیرکاربردی بیشتر مرسوم است.
چرا آذربایجان آرام تر از قبل در مسیر توسعه قرار گرفته؟
محمدباقر بهشتی : در ایران افرادى هستند که شاید مقام رسمى هم نداشته باشند اما تفکر غلطى در مورد آذربایجان دارند، اصلاً نه فقط آذربایجان و آذربایجانی را نمی شناسند بلکه مبلغ تفکر ضد آذربایجانى هستند. اینان به غلط فکر می کنند آذربایجان از ایران جدا خواهد شد بنابراین نیاز به سرمایه گذاری ندارد! درحالى که چنین نیست و این آذربایجان بوده که همیشه حافظ استقلال و تمامیت ارضی ایران بوده است.
روحیه ایران وطنى را هیچ قومی به اندازه آذربایجانی ها ندارند و به همین دلیل است آذربایجانى ها در سراسر کشور حضور دارند و کار مى کنند.
متاسفانه بعد از انقلاب به آذربایجان توجه درستى نشده است، سرمایه گذارى هاى بزرگى مانند پتروشیمی، اتوبان تبریز – زنجان، راه آهن تبریز – میانه هم اگر شده با پیگیرى هاى فراوان تعدادی از نمایندگان مجلس و مسئولان استانی به ثمر نشسته در حالی که مسئولان کشوری با همه این پروژه ها مخالفت می کردند.
آیا می توان گفت استان ما در بن بست قرار گرفته؟
محمدباقر بهشتی : همانطوری که گفتم برخی اشخاص تاثیرگذار نمى دانند آذربایجان کجاست و آذربایجانی ها چه کسانی هستند. آنان موقعیت خاصى که آذربایجان دارد را از این خطه سلب کرده اند.
در زمان جنگ ایران و عراق حدود نیمى از واردات کشور از طریق جلفا انجام می گرفت، سوال این است چرا راه آهن تبریز جلفا دیگر کار نمی کند؟بلی دو کشور آذربایجان و ارمنستان جنگ کرده اند، آیا وزارت خارجه نمی توانست با حصول توافق از دوکشور مانع از بمباران این خط آهن شود؟ این راه آهن، ارتباط ریلى ایران و اروپا بود که ما آن را از دست داده ایم.
همچنین عدم فهم صحیح مسائل توسط تاثیرگذاران در تصمیم گیران باعث چنین وضعیتى می شود. بنابراین نقش گمرک هاى جلفا و بازرگان و سهند را از دست داده ایم و مسئولان کشوری راه آهن شمال که از آستارا به آذربایجان مى رود را جایگزین ارتباط ما با اروپا کرده اند.
سخنان شما شاید با این ادعا رد شود که پس از پیروزی انقلاب اسلامى منطقه آزاد ارس ایجاد شده و سرمایه گذارى هاى هنگفتى در آن منطقه انجام یافته، شما چه جوابی دارید؟
محمدباقر بهشتی : هرکسى این ادعا را کند دانش لازم را ندارد. من باید بگویم در بین تمام مناطقی که به نام منطقه آزاد شناخته شده اند جایگاه منطقه آزاد ارس یگانه است.
مزیت های منطقه آزاد ارس نسبت به بقیه مناطق آزاد کشور بی نظیر است. اگر قانون منطقه آزاد درست اجرا می شد، مدیر عامل منطقه آزاد به عنوان نماینده دولت با هر کشور خارجی می توانست ارتباط برقرار کند. منطقه آزاد ارس با یک کشور رابط به اروپا وصل می شود که سیاستگذاران کشوری و مدیران ناتوان منطقه آزاد آن را به دو کشور همسایه آذربایجان و ارمنستان محدود کرده اند. بنابراین دیگر مناطق آزاد در مقابل ارس ظرفیت های مهم و خاصی ندارند.
حتی کیش؟
محمدباقر بهشتی : کیش جزیره اى بیش نیست، مگر کیش مى تواند با منطقه آزاد «جبل على امارات» رقابت کند؟
کیش و چابهار و آبادان را راه انداخته بودند که صادرات ما را افزایش دهند، آیا توانسته اند؟
هیچ جایى در کشور نیست که موقعیتى مثل ارس داشته باشد. جالب اینجاست حتى مدیرانى که در ارس تا به امروز منصوب شده اند هم نمی دانند که ظرفیت منطقه آزاد ارس چیست!
منطقه آزاد ارس ارتباط ایران با دنیاست. ارمنستان ٣ میلیون نفر جمعیت دارد و ١٣ میلیارد دلار هم تولید ناخالص داخلى و آذربایجان هم ١٠ میلیون نفر جمعیت دارد با ۵۴ میلیارد دلار تولید ناخالص داخلى، به زعم اینها منطقه آزاد ارس باید با این ها فقط ارتباط داشته باشد. در حالی که اگر رویکرد منطقه آزاد ارس ارتباط با اتحادیه اروپا که ١٧ هزار میلیارد دلار تولید ناخالص داخلى دارد، شاهد چه تحولات عظیمی بودیم.
در وضعیت فعلی سیاست خارجی، چنین چیزى ممکن است؟
محمدباقر بهشتی : منظورم مجموعه تفکر کل کشور است. در قانون، منطقه آزاد زیر نظر استاندار و فرماندار نیست و مدیر منطقه آزاد نماینده دولت است که مى تواند به هر کشورى رفته و قرارداد امضا کند. آیا واقعاً چنین است؟
نگذاشته ایم منطقه ى آزاد واقعی ایجاد شود. منطقه ى آزاد یعنى تمرین اینکه اقتصاد به سمت آزاد حرکت کند که چنین نیست و ما منطقه آزاد نداریم.
تاثیر ایجاد «کریدور زنگه زور» به ما چه خواهد بود؟
محمدباقر بهشتی : ما به جاى اینکه نقش فعالى در صلح دو کشور داشته باشیم و در جلسه ی امضای قرارداد حضور داشته باشیم به توافق دو کشور می تازیم که به نظر می رسد جایگاهی در روابط بین المللی ندارد.
مى گویند رژیم صهیونیستى حضور فعالی در آنجا دارد و عملاً نمى شود. شما چه نظری دارید؟
محمدباقر بهشتی : دروغ مى گویند! رژیم صهیونیستى از ضعف ما در آنجا بزرگ شده ما باید درست عمل مى کردیم. بروید ببینید سفیران ما در جمهورى آذربایجان چه کسانى بودند و چگونه انتخاب شده اند ، طرف تُرکى بلد نبود و سفیر شده بود! او چندین سال باید بماند تا ترکى یاد بگیرد؟ مگر چنین فردى مى تواند سفیر باشد؟
در زمان تونى بلر، ۶ سال پیش از انتخاب سفیر جدید انگلستان در ایران، او را آمادگى می دهند تا فارسى را یاد گرفته و سپس به ایران آید، اصلاً آذربایجان به کنار، بررسى کنیم ببینیم سفیران ما در کشورهاى جهان چه کسانى هستند؟و چه مى کنند؟
پس در ارتباطاتمان با دنیا با مشکل مواجهیم؟
محمدباقر بهشتی : من نمی دانم و فقط نظرم را مى گویم. اینان تفکر ذهنى از خارج دارند و در آن چارچوب تجزیه و تحلیل مى کنند درصورتى که دنیا چنین نیست. جهان ٩۶ هزار میلیارد دلار تولید دارد. سهم ما از این رقم در حد سهم جمعیتمان نیست. سهم ما از جمعیت جهان ۱/۱ درصد است ولی سهم ما از تولید جهان به حدود یک سوم سهم جمعیت.
نمایندگان ما در تلاشند بزرگراه جدید ارمنستان را به بهره برداری برسانند، آیا می تواند به توسعه اقتصادى ما در شرایط فعلی کمک کند؟
محمدباقر بهشتی : اصلاً تاثیرى در اقتصاد ما نخواهد داشت. نمایندگان ما به راى آورى فکر می کنند. وظیفه نماینده در قانون اساسى ما به صراحت آمده است. آنان باید به کشور فکر کنند نه به منطقه خود که وظیفه شوراهاى شهر و روستاست.
در شرایطى که حتى هواپیماهاى تجارى هم کشور ما را دور میزنند و از کشور دیگرى عبور مى کنند آیا مى توان باز هم به توسعه و پیشرفت فکر کرد؟
محمدباقر بهشتی : باید تعدادى از مدیران کشور را محاکمه کنند. چون فرصت ها را به تهدید تبدیل کرده اند! وقتى شوروى فروپاشید کشوری مثل ترکمنستان نفت و گاز داشت اما به دریا راه نداشتند. چرا نیامدیم نفت و گاز آنان را سوآپ کنیم یعنى آن را در ایران مصرف و معادل آن را از خلیج فارس صادر کنیم؟
آذربایجان ، گرجستان و ترکیه در همین راستا خط لوله ای را راه اندازی کردند و روزانه یک میلیون بشکه نفت را از طریق باکو ، تفلیس و جیهان به سواحل مدیترانه هدایت کردند تا به راحتی نفت به دست کشورهای اروپایی برسد و این درحالی بود که ما باید این کار را می کردیم.
١۶ درصد گاز جهان در ایران است و ما هنوز به پاکستان گاز نکشیده ایم که آن را به هند وصل کنیم. اکنون آنان می خواهند از طریق افغانستان گاز را از ترکمنستان وارد کنند این نشان مى دهد وزیران خارجه ما نتوانستند دیپلماسی موفقی راه بیندازند که باید پاسخگو باشند. بسیاری از فرصت هاى ما به تهدید تبدیل شده، از میدان پارس جنوبى که بزرگترین میدان گازى دنیا است و ما و قطر به طور مشترک از آن استفاده می کنیم، قطر ١۵٠٠ میلیارد دلار گاز فروخته و ایران ٣٠٠ میلیارد دلار! واقعاً چرا؟ نماینده و مسئول امر را باید سوال و جواب کرد.
این همه خرج دریاچه ارومیه شد چرا این دریاچه احیا نشد! نمایندگان ما چه کردند؟ دریاچه ارومیه نفسگاه آذربایجان است چرا باید خشک شود؟ ضعف مدیریت داریم.
یعنى تحریم ها موثر نبودند؟
محمدباقر بهشتی : اتفاقاً تحریم بهانه اى براى پوشش ضعف مدیریتى ما شده! بهترین فرصت بود که توان مدیریتى خود را نشان دهیم. مگر در زمان جنگ تحریم نبودیم؟ همه چیز تحریم بود اما دشمن را از کشور راندیم.
برون رفت ما در وضعیت چیست؟
محمدباقر بهشتی : باید کشور را نرمالیزه کنیم و ایران را به کشورى عادى تبدیل کنیم. ۴٣ سال است که مى گوییم شرایط خاص داریم، مگر ۴٣ سال هم در یک کشور شرایط خاص مى شود ؟ جوانى که «مرگ بر این و آن» را یاد گرفته، همان را هم در جریانات اخیر از ناآگاهى سر مى دهد. باید مسائل و مشکلات را مودبانه مطرح و حل کنیم و کشور را با علم اداره کنیم.
بر اساس فهرست بانک جهانى، جهان داراى ٢١٧ کشور است و بر اساس عضویت در سازمان ملل ١٩٣ کشور! ما هم یکى از آن کشورها هستیم.
براى توسعه ى کشورمان باید از تجربه موفق کشورها بهره مند شویم ، ما کشورى در موقعیت خاص هستیم و خدا هم نعمت هاى خوبى به ما داده ولى ما آنها را داریم از بین مى بریم.
در وضعیت فعلى که دلار هر روز بالا مى رود ، این رقم بلاخره در کجا متوقف خواهد شد؟
محمدباقر بهشتی : قبل از انتخابات مى گفتند هر دولتى که به راس کار بیاید ١٠ تا ۱۵ درصد نرخ تورم کاهش خواهد یافت. پس چرا کاهش نیافت؟ چون مدیران رده بالای اقتصادی دانش وتجربه اقتصادی لازم را ندارند. کشوری که نتواند تولید را افزایش دهد نمی تواند نرخ ارز یا نرخ تورم را مهار کند. تنها ممکن است به صورت مقطعى با تزریق ارز به بازار نرخ ارز کاهش یابد یا متوقف شود اما روند کلى آن افزایشى خواهد بود.
آیا ممکن است به زودى شاهد دلار ١٠٠ هزار تومانى باشیم؟
محمدباقر بهشتی : کارشناس این دولت گزارش داده تا پایان سال ١۴٠۶ قیمت هر دلار به ٢٨۵ هزار تومان خواهد رسید.
بلاخره جراحى اقتصادى درکشور آیا شد؟
محمدباقر بهشتی : باور کنید حتی برخی نمی دانند جراحی اقتصادی چیست! ١۵ آذر باید بودجه به مجلس برود. هر موقع به مجلس برود؛ این دولت و این مجلس به صورت صحیح نخواهند توانست به درستى بودجه را بررسى کنند. میلیاردها تومان به نهادهاى مخلتف پول مى دهیم بدون اینکه به دولت پاسخگو باشند، دولت جرئت دارد آن را حذف کند؟
در بودجه عمومى دولت، فقط و فقط نهادهاى دولتى باید پول بگیرند. اگر چنین شود مى دانید چقدر صرفه جویى مى شود؟ به دلیل مدیریت غلط نفت را ارزان مى فروشیم و نمى دانیم پولش چه مى شود.
هم اقتصاد دان خوب داریم و هم مدیران قوى اما هیچیک در خط نیستند و افرادى که صرفاً مدرک دارند در بدنه فعالیت مى کنند و دائماً حرف از جنگ مى زنند! جنگ ٨ سال بود و ٣٣ سال پیش تمام شد. سال قبل پیش بینى کردم بودجه امسال ۵٠ درصد کسرى بودجه خواهد داشت. قبلاً اطلاعات بودجه در ٧ یا ٨ جلد منتشر مى شد اما در حال حاضر پنهانکارى مى شود و مردم را نامحرم مى دانند.
از شما بابت وقتی که در اختیار ما قرار دادید تشکر می کنم.
محمدباقر بهشتی : من هم از شما تشکر و می کنم و برای رسانه شما آرزوی موفقیت دارم.

  • نویسنده : سیدهادی شاطرموسوی