اگر چه جو فوتبال به رغم ناکامی تیم ملی در جام جهانی و نمایش ضعیف این تیم در برابر حریفان کماکان طوری هدایت می شود که هیچکس را یارای زبان انتقاد گشودن در قبال عملکرد آن نباشد اما سکوت نخبگان دربرابر تبعات خسارت بار مادی و معنوی فوتبالی که مفسده های آن از بستر لیگ […]
اگر چه جو فوتبال به رغم ناکامی تیم ملی در جام جهانی و نمایش ضعیف این تیم در برابر حریفان کماکان طوری هدایت می شود که هیچکس را یارای زبان انتقاد گشودن در قبال عملکرد آن نباشد اما سکوت نخبگان دربرابر تبعات خسارت بار مادی و معنوی فوتبالی که مفسده های آن از بستر لیگ گرفته تا بدنه تیم ملی ریشه دوانده است و در مورد مصادیق آن کم و بیش سخن گفته شده است ؛ خیانتی بزرگ به جامعه می باشد به زعم نگارنده اگر شعار« ورزش وسیله است نه هدف » فقط شعار نباشد پس حتی اگر این تیم ملی با شرایط موجود به مراحل بالاتر جام جهانی هم صعود می کرد و از بعد قهرمانی می توانست توفیقاتی هم کسب کند – که البته در این بعد هم طبق نتایج بدست آمده و ارزیابی های فنی بدترین کیفیت بازی های جام جهانی به نام ایران رقم خورد – باز هم نمی توانست باخت بزرگ فرهنگی را آنجا که پیراهن ملی یک کشور مدعی فرهنگ گرایی و فرهنگ سازی در ورزش بر تن بازیکنی پوشانده می شود که خالکوبی های مشمئز کننده سطوح بندش یک دهن کجی بزرگ برای جامعه و ترویج الگوی زشت غربی از ویترین پربیننده جام جهانی برای قشر جوان بود ؛ توجیه نماید به نظر می رسد هیاهوی کاذب فوتبال حتی مسئولان فرهنگی کشور را نیز مرعوب خود ساخته و آنان را نیز در قبال مفاسد و بد آموزی های ضد فرهنگی به موضع انفعالی انداخته است ، طوری که نه تنها میلیاردها پول بیت المال در دستگاه های دولتی به عنوان تیم داری و دستمزد مربی و بازیکن که میزان یکساله هر کدام از آنها در مواردی بیش از یک قرن حقوق و دستمزد قانونی یک کارگر زحمت کش در عرصه صنعت و تولید برآورد می شود ، مورد بازخواست جدی قرار نمی گیرد بلکه الگوهای اخلاقی و فرهنگی ارایه شده برای جامعه در این عرصه آنچنان زیان بار است که شاید جبران آن به رغم ماموریت دستگاه ها و نهاد های فرهنگی متعدد کشورامکان پذیر نبوده و چه بسا عملکرد آنان را نیز تحت الشعاع خود قرار دهد. حال نباید در نیت آنهایی که همچنان بر این طبل می کوبند و بازار متاع اغواء کننده این فوتبال هدف گم کرده را به پشتوانه مباشران رسانه ای داغ نگه می دارند و با رویکرد عوامفریبانه سعی در تقدیس و تطهیر و تحسین عملکرد فضاحت بار تیم ملی در جام جهانی و القاء انجماد فکری برای پاسخ جویی به سوال چرایی سرازیر کردن میلیاردها میلیارد پول بیت المال به پای فوتبالی را دارند که ثمره ی فرهنگی و تربیتی آن برای جامعه منفی بوده است شک کرد؟! همانهایی که در صدد تثبیت وضعیت موجود وفراهم کردن زمینه برای حضور مجدد مربی پر هزینه ی خارجی است که گفته می شود دستمزد سالانه او تقریبا ۱۵ میلیارد تومان و به عبارتی ۴۰ میلیون تومان در روز می باشد و هنرش نیز جهانگردی با پول بی صاحب ورزش ایران برای پیدا کردن فوتبالیست های چند رگه از اقصی نقاط جهان علیرفم استحاله و بیگانگی فرهنگی و فکری و هویتی و پوشاندن پیران تیم ملی ! به واسطه شاید مشاهده ذره بینی وجود یک رگه در هفت پشت شجره بر تن آنان است این در حالی است که پتانسیل فوتبال ایران به گواه خوش بینانه ترین نظرات کارشناسی و تجربه چهار دوره حضور در جام جهانی چه با مربیان گران قیمت خارجی و بازیکنان دورگه آنچنانی و چه با بازیکنان وطنی تنها حضور در مرحله اول جام جهانی است وصرف هزینه های هنگفت نیز توفیری درحال آن نداشته است و جالبتر اینکه تنها یک برد در تمام بازی های چهار دوره حضور در جام جهانی برای ایران مقابل تیم آمریکا با مربی داخلی و البته بدون حضور بازیکنان چند رگه و به ویژه خالکوبی شده بدست ْآمده است به نظر می رسد فوتبال ایران برای رهایی از وضع ناهنجار موجود تحقیقاً باید به شرایط آماتور و غیر حرفه ای برگردد چرا که زیر ساخت های فوتبال حرفه ای به سبک کشورهای اروپایی در کشور ما چه از نظر مدیریتی و چه از لحاظ باشگاه داری فراهم نیست و باز تولید فساد و تباه در آن به رغم قرار گرفتن مدیران ظاهر الصلاح در راس باشگاه ها اجتناب ناپذیر است . فراموش نکنیم که هزینه های سرسام آور و نجومی درحالی درفوتبال ایران بلعیده می شود که بسیاری از مناطق کشور نه تنها از امکانات اولیه ورزشی محروم هستند بلکه حتی به جهت نداشتن امکانات بهداشتی و درمانی و آموزشی در شرایط وخیمی به سر می برند که تنها با تخصیص نصف هزینه یک باشگاه لیگ برتری می توان غبار محرومیت را بطور چشمگیری از چهره هر کدام از آن مناطق زدود. ابوالفضل وصالی – سردبیر
Wednesday, 7 June , 2023